آیا جای برنامه های استراتژیک در کتابخانه ها است؟(قسمت اول)
آیا واقعا جای برنامه های استراتژیک در کتابخانه ها است یا می بایست درعرصه عمل منجر به توفیقات و دستآوردهای شگرف برای سازمان ها بشود و سازمان ها را متحول کند؟متاسفانه در سالیان گذشته شاهد بی اعتمادی و بی اعتباری روز افزون مدیران و کارشناسان برنامه ریزی سازمان ها نسبت به برنامه ریزی استراتژیک و اسناد استراتژیک و راهبردی هستیم و این روند تا جایی ادامه پیدا کرده است که حتی صاحب نظران این حوزه در مقالات خود بیان می کنند که برنامه ریزی استراتژیک، استراتژیک نیست. واقعا چرا؟ جرا برنامه ریزی استراتژیک که قرار بود منجبر به نتایج استراتژیک و تحولات عظیم در سازمان ها شود در شرایطی به سر می برد که من از آن به سرخوردگی استراتژی ها یاد می کنم.
چرا برنامه های استراتژیکی که برای آن تیم های تخصصی داخلی و خارجی ساعت ها وقت صرف می کنند و زمان اختصاص می دهند در عمل به آن گونه که نوشته شده اند موفق نیستند و توفیقاتی برای نویسندگان و مدیران و مشاوران سازمان ها فراهم نمی آورند. چه شده است که مدیران سازمان ها، دیگر اعتقادی به صرف زمان و هزینه بر روی برنامه های استراتژیک ندارند و آن ها را در عمل فاقد کارآمدی و اثر گذاری کافی می دانند؟
این ها همگی سوالاتی است که به نظرم من و همکاران من و دانشجویان من به عنوان کارشناسان برنامه ریزی استراتژیک می بایست به آن بپردازیم و ریشه ها را پیدا کرده و راهکار های مناسب را عملیاتی کنیم. در این چند قسمتی که برای شما می نویسم سعی کرده ام با توجه به تجربیات عملی و محتوای تئوریکی که روزانه در حال تکمیل آن هستم به این مساله از جوانب مختلف بپردازم.
- Strategy Execution – Strategy Implementation
یکی از اصلی ترین عواملی که سبب شده است استراتژی هایی که بعضا خوب هم نوشته شده اند و در بردارنده راهکارهای نوآورانه و بدیعی هم هستند در عرصه عمل توفیق چندانی نداشته باشند، عدم توجه به یک حلقه کلیدی در فرآیند مدیریت استراتژیک است که معمولا با پیاده سازی استراتژی به اشتباه گرفته می شود و متاسفانه در ترجمه کتب لاتین به فارسی هم این واژه به جای واژه پیاده سازی و به یک معنا و یا جا به جا با همدیگر ولی عملا در یک مفهوم ترجمه شده اند در حالیکه دارای مفاهیم متفاوتی می باشند که در فرآیند مدیریت استراتژیک بسیار حائز اهمیت است.
منظورم دو مفهوم مهم است :Strategy Execution و Strategy Implementation
به من اجازه بدید که این واژه ها را ترجمه نکنم چون با ترجمه هایی که تا کنون صورت گرفته است ممکن دچار مشکلات بسیاری در مفهوم سازی شویم و فقط به بیان مفهوم این دو اکتفا کنم. برای بیان این مفاهیم در ابتدا مثالی را از دنیای کامپیوتر برای شما می زنم.
تصور کنید که شما نرم افزاری را تهیه کرده اید و می خواهید بر روی لپ تاب خود آن را نصب کنید. ابتدا چه می کنید؟ ابتدا این نرم افزار را در داخل لب تاپ گذاشته و آن را Install می کنید و بعد از این مرحله آیکونی بر روی صفحه شما می آید که پسوند آن exe است و با دابل کلیک کردن بر روی آن فایل، برنامه شما اجرا می شود.
در دنیای مدیریت استراتژیک هم وضع به همین صورت است و ما برای پیاده سازی استراتژی دو مرحله کلیدی دارم که معمولا یکی از آن مراحل را در عمل نادیده می گیریم. هنگامی که در حال Install کردن برنامه و نصب آن در سازمان هستیم در حال Strategy Implementation می باشیم و هنگامیکه در عملیات اجرایی برنامه ها و اقدامات قرار می گیریم در حال Strategy Execution هستیم.
کتاب های مدیریت استراتژیک برخی در مرحله اجرا به Strategy Implementation و برخی به Strategy Execution اشاره کرده اند. اما وجود هر دو مرحله به منظور پیاده سازی برنامه های استراتژیک در عمل نیاز است. لازم است قبل از پیاده سازی، برنامه نوشته شده در سازمان نصب شود، جلسات توجیهی برگزار شود، دیدگاه های در مورد برنامه یکسان و مشترک شود، منابع مورد نیاز تامین شود، اقدامات و تغییرات ساختاری و فرهنگی مورد نیاز دیده شود، مدیران عالی و تیم نگارنده برنامه هر گونه ابهامی را رفع کرده و برایشان واژه بدیهی است وجود نداشته باشد، نتایج محتمل برنامه ها در صورت پیاده سازی تشریح شوند، تخصص ها و توانمندی های لازم در افراد ایجاد شود، همراهی و همیاری مدیریت عالی سازمان در اوج خود نمایان باشد تا اینکه سازمان به آمادگی نسبی و اولیه ای برسد که بتواند به عملیات ورود پیدا کند.
اما متاسفانه ما شاهد این هستیم که بعد از اتمام تدوین برنامه، مدیریت عالی سازمان نامه ای را بر روی برنامه می گذارد خطاب به مدیران اجرایی و معاونت ها که انتظار می رود با تخصص و تجربه حضرتعالی برنامه راهبردی سازمان در افق … محقق و اقدامات برنامه عملیاتی شود و ما به اهداف در نظر گرفته شده برسیم. این یعنی من بدون طی کردن فرآیند Strategy Implementation به یکباره وارد فرآیند Strategy Execution بشویم و انتظار داشته باشم که برنامه ها و اقدامات راهبردی در عمل محقق و اجرایی شوند. ما می بایست بدانیم و درک کنیم که فرآیند مدیریت استراتژیک سه مرحله کلاسیک تدوین اجرا و کنترل نیست. خود اجرا و پیاده سازی بخش ها و گام های متعدد و متنوعی دارد. به منظور پیاده سازی برنامه ها و اقداماتی که چندگانه و چند بعدی و غیر تکراری هستند و برای اولین بار قرار است در سازمان اجرایی شوند نمی توان بدون اقدامات اصلاحی توجیهی عمل کرد و با یک نامه برنامه را ابلاغ کرد و از آن انتظار نتایج شگرف در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده داشت.
برای مطالعه بیشتر در این حوزه پیشنهاد می کنم که دو مقاله مفید و کاربردی زیر را مطالعه بفرمایید یا به منظور دریافت منابع تکمیلی در حوزه پیاده سازی استراتژی با ما تماس حاصل کنید.