هوشمندی استراتژیک و بداهه سازی در تلاطم
دنيای امروز کسبوکار، دنيايی سرشار از تغيير و تحولات شتابان است. تغييراتی که به واسطه پيچيدگی های موجود در محيط روی مي دهند. از اين رو، مي توان گفت پيچيدگي های محيطي جزء لاينفک کسبوکارهاي امروزی است و سازمانها همواره با چالش تغييرات محيطی ناشي از تلاطم هاي بيروني روبرو بوده اند. علت و ميزان سطح پيچيدگی را مي توان به موضوعاتي مانند توسعه و پيشرفت فناوری، افزايش سرعت انتقال اطلاعات، توانمندی تمامی ذينفعان سازماني، عوامل تأثيرگذار اجتماعی، سياسی و اقتصادی، رقابتی شدن محيط های کسب و کار، و غيره نسبت داد. تعداد عوامل موثر بر تغییرات محیطی و نرخ تغییر و تحول آن ها لزوم بهره مندی از هوشمندی استراتژیک و بداهه سازی در تلاطم ها را بیش از پیش برای سازمان ها روشن می سازد.
از نشانه هاي پيچيدگی در محيط ميتوان به عدم قطعيت، ابهام، رقابت روزافزون و آشوبناکی اشاره کرد. امروزه با توجه به شرايط پيچيده محيط و توسعه و پيشرفت تکنولوژی در سازمان ها، وجود مديران و رهبرانی با مهارت تفکر استراتژيک براي پاسخگويی به اقتضائات محيط خارج و داخل سازمان و انتخاب استرتژی مناسب امری ضروری است. سازمان هايی که سريع تر تصميم می گيرند از ميزان فروش، سود و موقعيت رقابتی بهتری بهره مند می باشند. اتخاذ تصميمات مناسب و صحيح در کوتاه ترين زمان ممکن رمز بقا و موفقيت سازمان ها در دنيای کسب و کار کنونی است.
با کمک مديريت استراتژيک کلاسيک نمی توان در محيط های پيچيده اقدام به تدوين استراتژی کرد. فرآيند استراتژی سازی در محيط های پيچيده متمايز است و به جای فرآيند گام به گام تدوين، اجرا و کنترل؛ فرآيندی دائمی است که با توجه به بازخورد عوامل پيرامون و در نتيجه تعامل با آن ها به يادگيری و عمل می پردازد. در چنين محيط هايی استراتژي های پديدار شوند هستند. با توجه به محدوديت های برنامه ريزی در محيط های بسيار پويا، مديران در اتخاذ تصميمات با مشکلاتی مواجه هستند. در اين شرايط، مديريت استراتژيک در زمان اتخاذ تصميم های مبتنی بر بداهه در قالب قواعد ساده ظهور می يابد و از انحراف سازمان از مسير خود جلوگيری می کند. از ديدگاه تئوری پيچيدگی، استراتژی هنر حفظ سازمان در شرايط آشوب و تلاطم است، شرايطی که آزادی و اداره مسير به کمک هم خروجی های خلاقي ايجاد می کنند.
يکی از عوامل کليدی بقای سازمانهای در محیط متلاطم، ارتقای پيوسته عملکرد نوآورانه و ارتقای هوشمندی رقابتي خود ميباشد. سازمانها برای اينکه بتوانند در محيط رقابتي امروزي به حيات اقتصادي خود ادامه دهند، به ابزارهاي نوينی به منظور تصميمسازی و تدوين استراتژی نيازمندند. از جمله اين ابزارها، هوش رقابتي ميباشد که در سطح جهان و در بين شرکتها به سرعت رو به رشد بوده و در حال تبديل شدن به معياری است که بتواند مديران شرکتها و سازمانها را در اخذ تصميمهای هوشمندانه ياري رساند. ضرورت وجود هوشمندي رقابتي در کاهش عدم اطمينان و خطرپذيري در تصميمگيري امري بديهي است. هوش رقابتي به دنبال دريافت، تجزيه و تحليل اطلاعات رقابتي به منظور دستيابي به نتايج بهتر در کسب و کار ميباشد. هرچه سرعت تصميمات استراتژيک ارتقا مي يابد، از دقت و کيفيت اين تصميمات کاسته مي شود. اتخاذ اين گونه تصميمات آگاهي مديران از محيط پيرامون و محيط دروني سازمان و تاثيرات آن ها بر عملکرد را مي طلبد. تدوين استراتژي مناسب و پيش بيني تاثرات تغييرات محيطي بر سازمان بطور عميقي با آگاهي و تجزيه و تحليل اطلاعات از محيط دروني و بيروني در ارتباط است. به منظور ارتقا کيفيت تصميمات در کوتاه ترين زمان ممکن، مي بايست اطلاعات صحيح در کوتاه ترين زمان ممکن در دسترس باشد. بدين منظور مي بايست محيط داخلي و خارجي سازمان همواره مورد بررسي قرار داشته و سازمان بطور پيوسته نسبت به تلاطمات محيطي حساس باشد. هوشمندی استراتژيک به عنوان داده هاي ورودي در اتخاذ استراتژی مبتنی بر بداهه در نظر گرفته مي شوند و حائز اهميت مي باشد که کسب و کارها به منظور دستيابي به رشد پايدار در محيط رقابتي، هوشمندی به موقع و مناسبي از داده هاي در محيط تجاري داشته باشند.
در یکی از مقالات گروه ریتون با عنوان (بررسي تاثير هوشمندی استراتژيک بر استراتژی سازي مبتني بر بداهه و عملکرد چابک در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات) که در فصلنامه علمی پژوهشی مدیریت توسعه فناوری به چاپ رسیده است به نقش هوشمندی استراتژیک و بداهه سازی در محیط های متلاطم پرداخته ایم. پژوهش حاضر بدنبال طراحي چارچوبي نظام مند در خصوص مفاهيم هوشمندي استراتژيک، استراتژی مبتنی بر بداهه و عملکرد چابک در ارتباط با هم و در شرکت هاي دانش بنيان ايراني مي باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هوشمندي استراتژيک سبب کشف فرصت به منظور عملکرد چابک در محيط مي گردد و از طرف ديگر با فراهم آوردن داده مورد نياز فرآيند خلق استراتژي هاي پديدار شونده و تکويني را بهبود مي بخشد و با اتخاذ تصميمات استراتژيک سريع بر مبناي داده هاي حاصل از هوشمندي استراتژيک مي توان به ارتقا عملکرد چابک سازمان پرداخت و خود را با تلاطمات محيطي منطبق نمود و با استفاده از مزاياي رقابتي حاصل از آن سازمان را در مسير رشد و توسعه در محيط پيچيده هدايت کرد. در جريان تلاطم ها و پيچيدگي هاي محيطي، سازمان ها به منظور بهره برداري از فرصت ها و بهبود عملکرد ناگزير به اتخاذ تصميمات في البداهه و خلق استراتژي و تکوين آن حين عمل هستند. در اين شرايط مي توان اذعان داشت که استراتژی مبتنی بر بداهه يک قابليت پويا به شمار مي رود که نقش مهمي در بهبود عملکرد سازمان ايفا مي کند. در اين تحقيق مدلي از هوشمندی استراتژيک بصورت هوشمندي درون سازماني و برون سازماني ارائه گرديد. هوشمندی برون سازماني به بصيرت سازمان در شناسايي الگوها و گرايشات محيط بيروني اشاره دارد که از طريق هوشمندی رقابتي و هوش کلان محيطي اندازه گيري مي شود. هوش برون سازماني منجر به شناخت تغييرات سريع محيطي شده که به نوبه خود سبب ارتقا سرعت عکس العمل در تطابق با محيط و ارتقا سرعت استراتژی مبتنی بر بداهه مي گردد. هوش درون سازماني از طريق هوشمندي اطلاعاتي درون سازماني، هوشمندی فرآيندهاي سازماني و هوشمندی منابع سازماني سنجيده مي شود. هوش دروني سازماني از طريق تشويق مشارکت کارکنان به توليد و انتقال دانش در درون سازمان کمک مي نمايد. با تسريع روند توليد دانش ضمني به دانش آشکار و انتقال آن در سطح سازمان، ميزان قابليت سازمان در درسترسي به اطلاعات سريع و مطمئن ارتقا يافته و از اين طريق تصميمات استراتژيک با سرعت بيشتري اتخاذ مي گردند. هوشمندی استراتژيک سبب بهبود چابکي در مقابل تغييرات سريع محيطي مي شود زيرا محيط بطور پيوسته ديده باني شده و منجر به اقدامات تطبيقي سازمان با محيط از طريق توليد محصولات جديد و بهبود مدل هاي کسب مزيت رقابتي مي شود و در نهايت علمکرد سازمان بهبود مي يابد. همانگونه که فرضيه سوم مشاهده مي کنيم، استراتژی مبتنی بر بداهه نيز بر عملکرد چابک سازمان تاثير گذار مي باشند. بين استراتژی مبتنی بر بداهه با سرعت پاسخگويي محيطي، انعطاف پذيري و انطباق ساختاري، و چالاکي فرايندها در محيط پيچيده رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. سرعت پاسخگويي محيطي، انعطاف پذيري و انطباق ساختاري، و چالاکي فرايندها سه مؤلفه کليدي عملکرد در سازمان به شمار مي روند که استراتژی مبتنی بر بداهه در پيشبرد اهداف عملکردي به آن ها کمک مي کند. به عبارتي، اين مؤلفهها توانايي سازمان را در شناسايي تغييرات، واکنش سريع به آنها و بازگشت به حالت مطلوب سازمان بعد از واکنش به تغييرات بالا مي برند. تغييرات مداوم محيطي، سازمانها را ناگزير به حرکت در مسير انعطاف پذيري نموده است. انعطاف پذيري به توانايي سازمان براي سازگاري و انطباق با تغييرات غيرقابلپيشبيني محيطي اطلاق ميشود و نيازمند توانايي لازم براي واکنش سريع نسبت به محيط هست که تأثير بسياري بر عملکرد سازمان دارد.
يافته هاي حاصل از اين پژوهش بر لزوم هوشمند سازی سازمان هاي امروزي که در محيطي پيچيده در حال فعاليت مي باشند، تاکيد مي نمايد. ابزار هوشمندي استراتژيک مي تواند بعنوان ابزاري در خدمت استراتژي سازي و کنترل سازمان ها قرار گيرد تا بوسيله آن بطورپيوسته مفروضات استراتژيک سازمان مورد بازبيني و ارزيابي قرار گرفته و بر اساس داده هاي حاصل از ناپيوستگي هاي محيطي، تصميمات استراتژيک سريع اتخاذ گردد و از اين طريق با عملکردي چابک در فضاي رقابتي و محيطي پرتلاطم، سازمان به مسير رشد و توسعه خود ادامه دهد.