چرا سازمان های ایرانی به نوسازی استراتژیک نیازمند هستند؟
نوسازی استراتژیک راهکار مناسبی برای محیط های امروزی کسب و کارها است که بسیار پویا و پیچیده شده و حفظ و ماندگاری در آن، کار بسیار دشواری است. در چنین محیطی میزان عوامل موثر بر فضای کسب و کار و نرخ تغییر و تحولات آنان بسیار بالا است. هر میزان که عدم اطمینان محیطی باشد، سازمان ها نیاز بیشتری به دانش و آگاهی گسترده از عوامل محیطی دارند تا بتوانند خود را با تغییرات و تحولات محیط تطبیق دهند. سازمان های ایرانی در شرایط تحریم با محیطی پیچیده و همراه با عدم اطمینان بالا مواجه هستند و یکی از راهکارهای با اهمیت برای چنین محیط هایی، نوسازی استراتژیک است. با توجه به شدت روز افزون تغییرات استراتژیک در شرایط تحریم و تاثیراتی که این امر بر استراتژی ها و میزان موفقیت در دستیابی به اهداف سازمانی به ویژه حیات و توفیق بلند مدت سازمان دارد، ضرورت توجه مدیریت ارشد سازمان ها به استفاده از روش های موثر و کارآمد به منظور هدایت و جهت دهی تغییرات و تحولات در مسیر مناسب کاملا مشهود است. سازمان ها در چنین شرایطی می تواننند با نوسازی استراتژیک به انعطاف پذیری و پویایی در محیط درونی خود پرداخته و به بهترین وجه ممکن با محیط بیرونی و شرایط گسست محیطی خود را منطبق کنند. تعاریف متعددی از نوسازی استراتژیک ارائه شده است. کراسون و بردرو، نوسازی استراتژیک را به عنوان توانایی سازمان در تعریف مجدد محیط خود و یکپارچگی استراتژی، ساختار، فرآیندها و محصولات با تغییرات نوین محیطی تعریف می کنند. نوسازی استراتژیک زمانی محقق می شود که واقعا راه حلی نوین به کار گرفته می شود و کلیه اجزای سازمان نیز با آن همسو می شوند. برگلمن در تعریفی تلاش های کارآفرینانه شرکتی که منجر به تغییرات اساسی در استراتژی، ساختار، فرآیند و محصولات و خدمات جدید می شود را نوسازی استراتژیک می نامد. واژه نوسازی استراتژیک به وسیله مدل های تکاملی تغییر استراتژیک شناسایی شده و ظهور یافته است. این مدل ها، نوسازی را به عنوان یک فرآیند تکراری از عقیده، عمل و یادگیری با هدف همسوسازی استراتژی با شرایط محیطی در حال تغییر، تشریح می کنند. فاکتورهایی که کارآیی استراتژی فعلی را به چالش می کشند، استرس ایجاد می کنند و در تعامل با نیروهایی که باعث سکون و عدم تحرک در سازمان می شوند یک الگوی تعادلی گسسته تغییر به وجود می آورند. نوسازی استراتژیک یک فرآیند تحولی و تکاملی مرتبط با ارتقا، اصلاح و کاربرد دانش جدید و رفتار نوآورانه به منظور ایجاد تغییر در شایستگی های اصلی یک سازمان و یا یک تغییر در قلمرو بازار محصول سازمان است. تغییر استراتژی محصول – بازار شرکت، توسعه رفتارهای نوآورانه، احیای مجدد عملیات شرکت، ایجاد و نظم بخشی مجدد قابلیت های اصلی شرکت، معرفی برنامه های نوآورانه منابع انسانی و تغییر موقعیت استراتژیک برخی از ابعاد نوسازی استراتژیک است که در ادبیات به آن ها اشاره شده است. نوسازی استراتژیک به مفهوم تغییر و همسو سازی منابع و توانمندی های استراتژیک سازمان با اقتضائات محیطی در جهت دستیابی به برتری است. یعنی در طول زمان، سازمان باید تفسیرهای مجددی از محیط داشته باشد و بر اساس آن ها محصولات، فرآیندها، استراتژی ها و ساختار جدید ایجاد نماید. مدل 4i سعی دارد این نوسازی استراتژیک را از منظر یادگیری سازمانی توضیح دهد. در نوسازی استراتژیک تنش اصلی میان بهره برداری و نوآوری است. در مدل 4i این تنش توسط چارچوب یادگیری سازمانی به خوبی توضیح داده می شود. در این مدل سه سطح فردی، گروهی و سازمانی مد نظر قرار می گیرد و فرآیند یادگیری سازمانی به چهار زیر فرآیند اجتماعی و روانشناختی شکسته است. کراسان و همکارانش در بیان این مدل، از یادگیری به عنوان ابزاری به منظور دستیابی به نوسازی استراتژیک یاد می کنند. در حقیقت نوسازی را جستجویی برای یادگیری راه های جدید و در عین حال استفاده از دانش فعلی می دانند که چالش اصلی آن تنش میان جستجوی روش ها و راه حل های جدید و در عین حال حداکثر استفاده از روش ها و راه حل های موجود است. چهار فرآیند اصلی عبارتند از شهود (Intuition)، تفسیر (Interpretation)، یکپارچه سازی (Integration) و نهادینه سازی (Institutionalization) می باشند.
شهود و تفسیر در سطح فرد، تفسیر و یکپارچه سازی در سطح گروه و یکپارچه سازی و نهادینه سازی در سطح سازمان اتفاق می افتد. در واقع مرحله تفسیر پل میان فرد و گروه و یکپارچه سازی پل میان گروه و سازمان است. شهود به معنای توجه و تشخیص یک الگو یا احتمال رخداد یک پدیده با توجه به تجربه فردی است. تفسیر به معنای توضیح شهود در قالب کلمات برای خود یا دیگران و یا بروز رفتار نسبت به یک ایده است. یکپارچه سازی به مفهوم ایجاد درک جمعی بین افراد به منظور رسیدن به کنش جمعی و هماهنگ می باشد که لازمه آن گفت و گو است. افراد در حین گفت و گو با آزادسازی مفروضات خود و با رها کردن رفتارهای تدافعی با نظرات متنوع دیگران روبه رو می شوند و فضا برای از میان رفتن مفروضاتی که از گذشته رفتار افراد را بنا نهاده است فراهم می شود. نهادینه سازی نیز به مفهوم اطمینان از بروز رفتار روتین شده و فرآیند درونی کردن یادگیری رخ داده در سطح فردی، گروه و روال های سازمانی است. به این ترتیب، نوسازی استراتژیک می تواند از طریق مراحل مدل 4i مورد مطالعه قرارگیرد. نکته بسیار مهم و حائز اهمیت در نوسازی استراتژیک، توالی و هماهنگی تغییرات استراتژیک برای تطبیق سازمان با تحولات محیط اطرافش است. تغییرات موازی قابل بررسی به صورت بالقوهه در هر نوسازی استراتژیک عبارتند از: ساختار، نیروی انسانی، مدیریت، سیستم پاداش، مکانیزم های هماهنگی، سبک رهبری، سیستم ها و فرآیندهای کسب و کار، دانش و مهارت و توانمندی، روابط میان شبکه های داخلی و خارجی و تکنولوژی است.